این بهروزرسانی دو مورد مهم را برای گوگل رفع میکند:
فرصت پر کردن متن با کلمات کلیدی (keyword stuffing) را کاهش میدهد و این فرصت را به جملات ساختاریافته میدهد. گوگل کار را برای دستکاری سیستمهای خود سختتر میکند. تقریبا همهی سئوکارها برای قرار دادن کلمات کلیدی در هر جای ممکن از جملاتشان مقصر هستند. کلمات کلیدی روی خوانا بودن متن اثر میگذارند اما فرصت قرار دادن حجم بالای عبارات جستجو برای رتبهی بهتر چیزی است که مقاومت را در برابر این کار سخت میکند.مزیت البته این است که (درصورتیکه شما قانع نشده باشید) کلمات کلیدی بهجای جستجوی جهتیابی یا اطلاعاتی که برای دید سایت و ترافیک عمومی بهتر هستند، بیشتر معاملاتی محسوب میشوند. این اصطلاحات دنباله بلند معمولاً توسط کاربرانی جستجو می شود که پیشرفت بیشتری در قیفِ فروش داشتهاند و بیشتر با ذهنیت «آماده برای خرید» در حال جستجو هستند.
درحالیکه گوگل ادعا کرده است که این بهروزرسانی تنها ۱۰ درصد تمام جستجوها را تحت تأثیر قرار خواهد داد، این امکان وجود دارد که فرض کنیم این نشانگر نسبت جستجوهای دنباله بلند است. بهطور خلاصه، BERT به گوگل در بازگشت بیشتر نتایج مشخصشده و درک نیت کاربران با جستجوی پیچیدهتر کمک میکند.مثالی که در تمام وبلاگهای مؤسسات سئو سایت دیده میشود این است که ارتباط کلماتی مانند «ساحل» در عبارات جستجویی چون «پارک کردن نزدیک یک ساحل رودخانه» است. ازنظر تاریخی این جستجو نتایج را برای «ساحل» یا اگر خوششانس باشید «سواحل نزدیک دارای پارکینگ» بازمیگرداند. ارتباط «رودخانه» به «ساحل» اغلب نادیده گرفته میشد چراکه پردازش زبانی مرتبط نسبتاً توسعهنایافته بود. این، به همراه پیشرفت درک در ساختار اصطلاح جستجو شده و کلمات مرتبط با یکدیگر، مانند اصطلاحات مقارب، به گوگل کمک میکند که بهجای انتخاب کلمات باارزش بالا، اصطلاح جستجو شده بهعنوان یک عبارت کامل را در انزوا درک کند.
شرکتهای سئو مجبور به ارزیابی مجدد منابع هستند، مخصوصاً منابعی که تولیدکنندگان محتوا استفاده میکنند. خیلی از شرکتهای سئو و بازاریابی دیجیتالی بر مجموع کلیدواژگان جفت شده با تن صدا، زبان فنی و اولویت متمرکزند (بدون اشاره به تائید اربابرجوع) وقتی ویرایش محتوا در مقیاس بزرگ روی وبسایت مشتری انجام میدهند. خیلی از شرکتها با تشریک مساعی با شرکتهای تولید محتوا و فریلنسرها کار میکنند تا باهم پیامهای دقیق مربوط به محتوا ردوبدل کنند، یا تولید محتوای درونسازمانی کمحجم انجام دهند. این بازیگران غالباً درک مفهومی شایسته و معقول از بهترین تمرینهای سئو دارند، اما در خیلی از موارد، خودشان شرکت سئو نیستند. اصول سئو و محتوای باکیفیت بالا معمولاً جدا از هم هستند، اگرچه این همکاری برای یافتن وبپیج (با سئو) و ماندن در آنجا (برای محتوا) برای اشاره به نیت کاربران لازم و ضروری است. بدون شک، برت (BERT) شرکتهای سئو را وادار میکند تا تمرینهای میان شرکتیشان را ارزیابی کنند با تمرکز بر اینکه چطور میتوان محتوا و کارورزان متمرکز بر سئو را کمک کنند تا بهترینها را برای مشتریانشان فراهم کنند.شرکتهای سئو با برت مجبور خواهند بود درکشان را بالا ببرند، درک اینکه چطور جستوجوگرها به دنبال سایتهای مشتریهایشان بگردند و آنها را پیدا کنند، چطور آنها را جهتیابی کنند، همچنین فرصتها و سختیهای خاص درباره بازار مشتری. دو چیز بهطور خاص مهم است: سینتکس (صرف و نحو) محتوا و کپی توصیفی باکیفیت بالا.
حالا گوگل سینتکس محتوا را برای انعکاس جستوجوهای پیچیده میفهمد با تمرکز بر پارامترهای جستوجویی که معنی نتایج متغیر را تغییر میدهد، مسدود میکند یا ارتقا میدهد؛ و فراهم کردن منابع برای افزودن کپی توصیفی باکیفیت بالا روی هومپیجها و لندینگپیجها پارامترهای جستوجو را دوباره تعریف خواهد کرد و به شرایط جدید برای جستوجوی پیچیده و هویت ارزش یواسپیهای مشتری، محصولات، یا خدمات اشاره خواهد کرد.دیجیتال مارکتر (بازاریاب دیجیتال) وظیفه ایجاد آگاهی از برند و خلق سرنخهای فروش از طریق کانالهای بازاریابی دیجیتال (رایگان و غیررایگان) را برعهده دارد. این کانالها شامل شبکههای اجتماعی، وبسایت شرکت، رتبهبندی موتورهای جستجو (سئو)، ایمیل، تبلیغات و وبلاگ شرکت میشوند.
بازاریابی دیجیتال توسط نقشهای مختلفی در سازمان انجام میشود. در بعضی شرکتها، ممکن است یک مدیر بازاریابی درونگرایی به پیگیری همزمان تاکتیکهای بازاریابی دیجیتال مختلف بپردازد. در شرکتهای بزرگتر، این تاکتیکها توسط دیجیتال مارکترهای مختلفی پیگیری میشود که هرکدام تنها بر یک یا دو مورد از کانالهای دیجیتال متمرکز هستند.
دیجیتال مارکتر معمولا در هر کانال ارتباطی، بر شاخص ارزیابی عملکرد متفاوتی متمرکز است تا بدین ترتیب بتواند به اندازهگیری عملکرد شرکت در هر کدام از کانالها بپردازد. برای مثال دیجیتال مارکتری که مسئولیت سئو را برعهده دارد، به اندازهگیری ترافیک ارگانیکی میپردازد که از طریق یافتن صفحات وبسایت کسبوکار در جستجوی گوگل ایجاد شدهاند. در ادامه به بعضی از نقشها و تخصصهای دیجیتال مارکترها در سازمانها پرداخته شده است:
شاخص ارزیابی عملکرد: ترافیک ارگانیک
به طور خلاصه، مدیران سئو رتبهی کسبوکار را در گوگل بهبود میدهند. این دسته از دیجیتال مارکترها از رویکردهای مختلفی برای بهینهسازی موتورهای جستجو استفاده میکنند. چنین اشخاصی ممکن است به طور مستقیم با خالقان محتوا کار کنند تا بدین ترتیب از عملکرد خوب محتوا در گوگل اطمینان پیدا کنند.
شاخص ارزیابی عملکرد: مدت زمانی که مخاطبان در صفحات سپری میکنند، ترافیک کلی صفحات وبلاگ، تعداد مخاطبانی که در صفحه یوتیوب کسبوکار عضو میشوند.
متخصصان بازاریابی محتوایی، تولیدکنندههای محتوای دیجیتال هستند. این افراد به طور مستمر به پیگیری تقویم بلاگنویسی شرکت میپردازند و استراتژیهای محتوا را به شکلی تغییر میدهند که عملکرد صفحات شرکت بهبود پیدا کند. این دیجیتال مارکترها در اغلب موارد با افرادی در واحدهای دیگر کار میکنند تا از همخوانی کمپینها و محتوای تبلیغاتی با محصولات کسبوکار عرضه شده در هر کانال دیجیتال اطمینان حاصل کنند.
شاخص ارزیابی عملکرد: فالوورهای جدید، تعداد دفعات نمایش محتوا به کاربران، میزان بهاشتراکگذاری محتوا
نقش مدیر شبکههای اجتماعی از عنوان شغلیای که دارد مشخص است. مدیران شبکههای اجتماعی بسته به صنعتی که در آن فعال هستند، شبکههای اجتماعی مختلفی را مدیریت میکنند. در وهلهی اول این گروه از دیجیتال مارکترها به برنامهریزی ارسال پست برای محتوای نوشتاری و بصری شرکت میپردازند. این کارکنان در همکاری با متخصصان بازاریابی محتوا برای توسعهی استراتژی محتوا در شبکههای اجتماعی و تولید محتوا همکاری میکنند. انجام تبلیغات در شبکههای اجتماعی به صورت مؤثر نیز از جمله وظایف این افراد است.
شاخص ارزیابی عملکرد: نرخ باز شدن ایمیلها، نرخ کلیک کمپین، نرخ ایجاد سرنخهای فروش
مسئول اتوماسیون بازاریابی به انتخاب و مدیریت نرمافزاری فعالیتهای بازاریابی کمک میکند، این موضوع به تیم بازاریابی فرصت درک رفتار مشتریان و اندازهگیری رشد کسبوکار را میدهد. به دلیل این که بسیاری از عملیاتهای بازاریابی که پیش از این به آنها اشاره گردید، به صورت جدا از هم انجام میشوند، این مسئله اهمیت دارد که مسئول اتوماسیون بازاریابی دیجیتال مارکتری باشد که بتواند فعالیتهای دیجیتال را در یک کمپین واحد جای دهد و عملکرد هر کمپین را مورد بررسی قرار دهد.
بازاریابی دیجیتال با روشهای مختلفی قابل پیادهسازی و اجرا است. این روشها از راهاندازی وبسایت تا استفاده از داراییهای برندسازیشدهی آنلاین کسبوکار متغیر هستند. تاکتیکهایی نظیر تبلیغات دیجیتال، بازاریابی ایمیلی، بروشورهای آنلاین و موارد دیگر، همه در کنار هم طیفی از تاکتیکها را شکل میدهند که در زیر پرچم بازاریابی دیجیتال قرار دارند.
بهترین دیجیتال مارکترها (بازاریابان دیجیتال) تصویری شفاف از تاثیر هر کمپین استراتژی بازاریابی دیجیتال بر اهداف کلی کسبوکار خود دارند و بسته به این که چه اهدافی در استراتژی بازاریابی آنها وجود دارد، میتوانند از طریق کانالهای رایگان و غیررایگان در اختیار خود به جمعیت بزرگی از مخاطبان دست پیدا کنند.
برای مثال یک کارشناس بازاریابی محتوایی میتواند مجموعهای از پستهای بلاگ را تبدیل به کتاب الکترونیکی کند تا کسبوکار از این طریق بتواند سرنخ(لید)های جدید فروش به دست بیاورد. یک کارشناس شبکههای اجتماعی میتواند محتوا را در فضای شبکههای اجتماعی شرکت در اختیار مخاطبان قرار دهد. از سوی دیگر دیجیتال مارکتری که مسئول بازاریابی ایمیلی است نیز میتواند یک کمپین ایمیلی ایجاد کند و از این طریق اطلاعات را به دست افراد علاقهمند به محصول شرکت برساند.
همانطور که در این مقاله شرح داده شد بازاریابی دیجیتال حوزههای فعالیت مختلفی را شامل میشود که برخی از آنها بسیار تخصصی هستند. برای دیجیتال مارکتر شدن میتوانید از یکی از تخصصهای نام برده شده در بالا شروع کنید و در آنها تخصص به دست بیاورید. منابع بسیاری برای یادگیری در این حوزه در اینترنت وجود دارد، از جمله مقالات وبلاگها، ویدیوهای آموزشی و غیره. با یادگیری یکی از این حوزهها میتوانید کار را در یک سازمان کوچک یا بزرگ شروع کنید و سپس در حوزههای دیگر نیز تخصص به دست بیاورید.بند
منبع: https://blog.hubspot.com/marketing/what-is-digital-marketing
حتما واژه دیجیتال مارکتینگ به گوش شما هم خورده است. امروزه هر کسی که تو حوزه کسب و کار اینترنتی فعال است غیر ممکن است که با واژه دیجیتال مارکتینگ آشنایی نداشته باشد.
دیجیتال مارکتینگ به قدری ترند و داغ شده که در همین سال های اخیر دوره های زیادی توسط مدرسین این حوزه برگذار شده است. یکی از شغل های خوبی هم که خیلی از دوستان علاقه مند قصد دارند درآن مشغول به فعالیت شوند کارشناس دیجیتال مارکتینگ است.
چون به واسطه این شغل می توانند تجربیات زیادی را در شرکت های حوزه فناوری و کسب و کارهای آنلاین به دست آورند.
این روز ها نیاز به یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ خوب در شرکت ها بسیار احساس می شود و همین باعث شده تا افرادی که در این حوزه قدم می گذارند سعی کنند با مطالعه و افزایش تجربیات خود بهترین شوند.
اما مهم تر از همه این است که یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ چه وظایفی دارد؟ هر چقدر که به حوزه دیجیتال مارکتینگ تسلط داشته باشید باز هم باید بدانید وظایف شما به عنوان یک کارشناس چه هست؟
وقتی صحبت از کارشناس می شود دیگر شما یک دیجیتال مارکتر معمولی نیستید! بلکه مسئولیت شما بیشتر از قبل می شود. خصوصا زمانی که به عنوان یک کارشناس در یک شرکت معتبر مشغول به کار می شوید. باید بدانید دقیقا چه کارهایی به شما مربوط می شود.
در این مقاله قصد دارم در مورد وظایفی که یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ در شرکت بر عهده دارد صحبت کنم. اگر شما قصد دارید به عنوان یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ فعالیت خود را آغاز کنید پیشنهاد می کنم تا انتهای این مقاله هم همراه من باشید.
قبل از هر چیز نیم نگاهی به بازاریابی دیجیتال می اندازیم. به بیان خیلی ساده دیجیتال مارکتینگ به بازاریابی از طریق رسانه های دیجیتال گفته می شود.
حال این رسانه های دیجیتال شامل شبکه های اجتماعی، ایمیل، محتوای دیجیتال (ویدیو مارکتینگ و بازاریابی محتوا)، انواع تبلیغات آنلاین (تبلیغات همسان یا گوگل ادز) و بهینه سازی موتورهای جست و جو (سئو) است.
در واقع استفاده از این رسانه ها برای جذب کاربر، تبدیل آن ها به مشتری و نگهداری دائمی از آن ها را بازاریابی دیجیتال می گویند.
استفاده از دیجیتال مارکتینگ برای هر کسب و کار آنلاینی که قصد دارد حضور جدی در فضای وب داشته باشد ضروری است. به همین دلیل اکثر این شرکت ها و کسب و کارها به دنبال فردی به عنوان مدیر یا کارشناس دیجیتال مارکتینگ شان هستند.
اما دقیقا نمی دانند وظایف یک دیجیتال مارکتر چیست و چه انتظاراتی باید از او داشته باشند. در ادامه بیشتر در این مورد توضیح می دهم.
یک فردی که صرفا در حوزه دیجیتال مارکتینگ فعالیت می کند و مطالعه دارد نمی تواند یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ باشد! یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ علاوه بر تسلط روی مباحث سئو، شبکه های اجتماعی، بازاریابی محتوا، ویدیو مارکتینگ، تبلیغات اینترنتی باید توانایی سنجش، اندازهگیری و تحلیل روی داده ها را داشته باشد.
همچنین باید مباحث مربوط به بودجه بندی برای تبلیغات و برندینگ را بداند.
چون دقیقا میزان شکست یا موفق ها در کمپین های بازاریابی دیجیتال را همین تحلیل ها رقم می زنند.
اندازه گیری در بازاریابی دیجیتال بسیار مهم است. به عنوان مثال اینکه چه میزان بودجه برای چه تبلیغاتی نیاز است و کی باید کجا تبلیغ کرد را یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ باید مشخص کند.
پس صرفا هرکسی که در حوزه بازاریابی دیجیتال مطالعه دارد نمی تواند یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ باشد. در ادامه وظایف اصلی یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ را با هم مرور می کنیم.
وظیفه یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ به چند دسته تقسیم می شود که در ادامه در مورد هر یک توضیح خواهم داد.
یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ که مسلط به مباحث بازاریابی دیجیتال است صرفا نیاز نیست که همه کارها را خودش انجام دهد. مسلما نیروهای کاری برای بخش های مختلف در شرکت حضور دارند که باید به خوبی از آن ها استفاده کند.
وظیفه کارشناس دیجیتال مارکتینگ در شرکت این است که وظیفه هر نیروی کار را مشخص کند و همیشه با آن ها در ارتباط باشد. به عنوان مثال یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ باید همیشه با نیرو سئو یا استراتژیست محتوا هماهنگ باشد و تحت نظر او کارشان را انجام دهند.
مثلا کمپین های تبلیغاتی که قرار است در شبکه های اجتماعی راه اندازی شوند را باید با مسئول شبکه های اجتماعی شرکت هماهنگ کند.
این ارتباط موثر از روش های مختلفی می تواند مستحکم تر شود. به عنوان مثال یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ در یک شرکت می تواند از هر یک از نیروهای خود بخواهد برگه ای را به عنوان برگه ایده ها داشته باشید و ایده های خود را در مبحث کاری خودتان روی آن بنویسید و هر چند وقت یکبار به من ارائه دهید.
کارشناس دیجیتال مارکتینگ باید به نیروی کار خود اهمیت بدهد و به نظرات شان احترام بگذارد.
یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ باید ارتباط صمیمانه ای با نیروی های خود داشته باشد و به مرور زمان تجربیات خود را در اختیار آن ها قرار دهد. از طرفی همیشه از آن ها گزارش کار بخواهد و روند کار را زیر نظر داشته باشد تا در تحلیل های خود اختلالی ایجاد نشود!
کارشناس دیجیتال مارکتینگ باید یک تحلیل گر خوب باشد. یکی از مهمترین وظایف یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ این است که سنجه هایی که رصد می کند را مورد تحلیل و اندازه گیری قرار دهد.
این اندازه گیری ها باید مستمر انجام شود و با توجه به بازخوردهایی که گرفته می شود اصلاحات لازم را در صورت نیاز، با توجه به اهدافی که تعیین شده است انجام دهد. دقیقا فرق یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ با کسی که صرفا یک دیجیتال مارکتر است در این است.
به عنوان مثال اگر یک کمپین تبلیغاتی در گوگل ادز برای شرکت اجرا می شود بسیار مهم است که نرخ تبدیل را در بازه های زمانی مشخص چک کند و مدام تست های A/B برای گرفتن بازخورد بهتر داشته باشد.
البته سنجه های اندازه گیری فقط در تبلیغات پولی نیست! بلکه ممکن است عضویت در یک صفحه خاص، میزان دیده شدن یک صفحه یا تعداد کلیک روی یک دکمه خاص نیز مربوط به سنجه های قابل اندازه گیری برای یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ باشد.
پس مهمترین موضوع این است که همیشه این تحلیل ها به صورت مداوم توسط کارشناس دیجیتال مارکتینگ انجام شود تا به نتیجه بهتر و در نهایت به نرخ تبدیل بهتر ختم شود.
شاید فکر کنید این مورد جزء مسائلی می شود که مربوط به توسعه فردی است. اما باید بدانید این موضوع به عنوان یکی از اصلی ترین وظایف یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ محسوب می شود.
شبکه سازی و ارتباط مداوم با همکاران و شرکت های دیگر همیشه باید در راس کار یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ باشد. چراکه تمام این ارتباط ها در جهت منافع شرکت است و با ارتباط های موثر با همکاران می تواند در آینده همکاری های سودآوری را رقم بزند.
در بسیاری از این ارتباطات ممکن است ایده های خوبی را برای رشد کسب و کار به دست آورد که بهتر است هر ایده و نکته جدیدی که برای شرکت سود دارد را برای اجرایی کردن با مسئول بالاتر در میان بگذارد.
یکی از وظایف کارشناس دیجیتال مارکتینگ در شرکت این است که اطلاعات خود را با بررسی ترندهای روز در بازاریابی دیجیتال به روز نگه دارد.
به عنوان مثال او باید از جدیدترین شیوه های بازاریابی نوین در دنیا با خبر باشد. مثلا چه چیزهایی در ایمیل مارکتینگ تغییر کرده است؟ یا الگوی مصرفی مشتری چگونه شده است؟ یا امکانات جدید اینستاگرام برای مدیران چه مواردی است؟
یا با جدیدترین طراحی تجربه کاربری در سایت آشنا باشد. البته حتما نیازی نیست در هرکاری استاد باشد! صرفا با بررسی سایت های بزرگ و الگو برداری از آن ها می تواند به چیزهای تازه ای دست پیدا کند.
به عنوان مثال شما فقط با بررسی موردی سایت آمازون به هزاران نکته طلایی در طراحی تجربه کاربری در سایت خواهید رسید. پس صرفا با تحلیل و بررسی رقبای بزرگ تر نیز می توانید به نتایج خوبی برسید.
یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ بهتر است به زبان انگلیسی تسلط کامل داشته باشد و بلاگ های مهم دیجیتال مارکتینگ در دنیا که مطالب بروز و تازه ای در مورد ترند ها منتشر می کنند را همیشه دنبال کند.
یکی از وظایف کارشناس دیجیتال مارکتینگ در شرکت تسلط به حوزه شبکه های اجتماعی است. او باید استراتژی تولید محتوا در شبکه های اجتماعی را به خوبی بدانید. صرفا پست گذاشتن در اینستاگرام برای یک شرکت معتبر فعال بودن در شبکه های اجتماعی تلقی نمی شود!
یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ باید به مباحث برندینگ در شبکه های اجتماعی تسلط داشته باشد و بداند چه پست هایی را چه موقع باید منتشر کنند. این که صرفا چون امروز روز مهندس است باید یک پست تبریک برای مهندسین منتشر کنیم استراتژی تولید محتوا در شبکه های اجتماعی محسوب نمی شود.
علاوه بر این باید در راه اندازی کمپین های برندسازی و تبلیغاتی در شبکه های اجتماعی هم تسلط و تجربه کافی داشته باشد.
یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ باید به مباحث مربوط به برندینگ تسلط کامل داشته باشد و همیشه حواسش به برندسازی باشد. مثلا اگر نیاز باشد یک کمپین تبلیغاتی برای آگاهی بیشتر مخاطب از برند در ماه مبارک رمضان در اینستاگرام راه اندازی کند. دقیقا او باید تشخیص دهد.
یا اگر مهم باشد مدتی در کلمات یا عبارات خاص توسط گوگل ادز جایگاه یک را از آن وب سایت شرکت کند تا بیشتر از رقبا در دید مشتریان باشد.
بستگی به استراتژی برندینگ و بودجه تبلیغاتی شرکت دارد. ولی در هر حال باید به فکر برندسازی از شیوه های مختلف باشد و هر ایده ای در این راستا دارد را به مدیر شرکت اطلاع دهد.
همانطور که قبلا هم اشاره کردم اینکه چه کمپینی را کجا و چگونه برای برندسازی راه اندازی کند هم بسیار مهم خواهد بود. چون شکست در یک کمپین برندینگ علاوه بر از دست دادن بودجه تبلیغاتی و ضرر، باعث کم شدن اعتماد کارفرما به کارشناس دیجیتال مارکتینگ هم می شود.
همانطور که تا اینجا متوجه شدید عمده وظایف یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ تسلط کامل روی مباحث بازاریابی دیجیتال از جمله برندینگ، تحلیل و بررسی، برنامه ریزی و کنترل بودجه تبلیغاتی و انواع روش های بازاریابی اینترنتی است.
اما مهمتر از این ها یک نیروی کار خوب در یک شرکت کسی است که خلاق باشد و قدرت حل مسئله را داشته باشد. شاید این وظیفه یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ در یک شرکت نباشد و شاید هر کارفرمایی هم از شما چنین انتظاری نداشته باشد. اما در کشورهای پیشرفته خلاق بودن نیروی کار در شرکت امتیاز بزرگی محسوب می شود.
هر چند که هر کارفرمایی دوست ندارد نیروی کار تک بعدی داشته باشد. خوبه که تمام نیروی کار در شرکت محیط پویا و خلاقی را بوجود آورند.
به عنوان مثال یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ باید بتواند نیاز مشتری را شناسایی کند و فروش شرکت را افزایش دهد. باز هم این مورد با بررسی و تحلیل رقبا امکان پذیر خواهد بود.
به عنوان مثال اگر استراتژی تولید محتوای بلاگ سایت عوض شود چقدر می تواند روی جذب مخاطب و تبدیل آن به مشتری تاثیر گذار باشد. آیا فانل های فروش تاثیر کمی روی فروش می گذارند؟
سئو سایت رقبا چگونه است که در بیشتر کلمات کلیدی بالاتر از بقیه هستند؟ این ها جزء کارهایی است که کارشناس دیجیتال مارکتینگ در شرکت باید انجام دهد.
ایجاد مزیت رقابتی و استراتژی غلبه بر رقبا از کارهایی است که یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ باید خوب از پس آن بر آید.
در این مقاله سعی کردم از دید دیگری به وظایف یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ نگاه کنم. اینکه به مباحث بازاریابی دیجیتال باید تسلط داشته باشد را همه می دانند. اینکه باید در سئو، تولید محتوا، استراتژی تولید محتوا، شبکه های اجتماعی و تبلیغات اینترنتی مهارت داشته باشد را شما هم می دانستید.
اما سعی کردم به چیزهایی اشاره کنم که اگر شما فردا روزی بخواهید به عنوان یک کارشناس دیجیتال مارکتینگ در شرکتی مشغول به کار شوید از آن ها آگاهی داشته باشید یا اینکه اگر در این موارد ضعف دارید برطرفش کنید.
مثلا یکی از مهمترین وظایف کارشناس دیجیتال مارکتینگ ارتباط با همکاران دیگر است که این مورد نیاز به قدرت سیستم سازی و مذاکره دارد که باید در خود تقویتش کنید. یا ارتباط با نیروی های زیر دست که چطور با آن ها طوری برخورد کنید که وظایف خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهند.
امیدوارم از این مقاله هم استفاده کافی را برده باشید. منتظر نظرات ارزشمند شما هستم.
منبع : همیار وب